آرشیو مهر ماه 1401

یادگیری فارکس

استراتژی 90/10

۷ بازديد
استراتژی 90/10 چیست؟

وارن بافت، سرمایه گذار افسانه ای، استراتژی سرمایه گذاری "90/10" را برای سرمایه گذاری پس انداز بازنشستگی ابداع کرد. این روش شامل استقرار 90٪ سرمایه سرمایه گذاری در صندوق های شاخص مبتنی بر سهام و تخصیص 10٪ باقی مانده پول به سرمایه گذاری های با ریسک پایین تر است. 1

هدف این سیستم در بلندمدت تولید بازدهی بالاتر در پرتفوی کلی است. به دنبال این روش، بافت اظهار می‌دارد که منافع بالقوه‌ای که یک سرمایه‌گذار فردی می‌تواند به دست آورد، در مقایسه با سرمایه‌گذارانی که مدیران سرمایه‌گذاری با کارمزد بالا را استخدام می‌کنند، برتر است. با این حال، مقدار زیادی به کیفیت وجوه شاخصی که سرمایه گذار خریداری می کند بستگی دارد
نکته های کلیدی

    استراتژی سرمایه گذاری 90/10 برای پس انداز بازنشستگی شامل تخصیص 90 درصد از سرمایه سرمایه گذاری فرد در صندوق های شاخص S&P 500 ارزان قیمت و 10 درصد باقی مانده در اوراق قرضه دولتی کوتاه مدت است.
    در نامه ای به سهامداران برکشایر هاتاوی، وارن بافت برنامه های خود را برای پیروی از قانون 90/10 در مورد ارث همسرش، که 90 درصد در صندوق شاخص S&P 500 و 10 درصد در اوراق قرضه دولتی سرمایه گذاری خواهد شد، تشریح می کند.
    قانون سرمایه گذاری 90/10 یک معیار پیشنهادی است که سرمایه گذاران می توانند به راحتی آن را تغییر دهند تا تحمل خود را در برابر ریسک سرمایه گذاری منعکس کنند.
بیشتر بدانید:
قانون 25 درصد
استراتژی 90/10 چگونه کار می کند

یک کاربرد معمولی از استراتژی 90/10 شامل استفاده از اسناد خزانه کوتاه مدت (T-Bills) برای جزء 10 درصدی با درآمد ثابت پرتفوی است. سرمایه گذاری 90 درصد باقی مانده در صندوق های با ریسک بالاتر (اما کم هزینه) است.

به عنوان مثال، یک سرمایه‌گذار با سبد ۱۰۰۰۰۰ دلاری که استراتژی ۹۰/۱۰ را انتخاب می‌کند، ممکن است ۹۰۰۰۰ دلار در صندوق شاخص S&P 500 سرمایه‌گذاری کند. 10000 دلار باقیمانده ممکن است به سمت اسناد خزانه داری یک ساله که در سناریوی فرضی ما 4 درصد در سال بازده دارند، مصرف شود.

البته، قانون "90/10" صرفاً یک معیار پیشنهادی است، که ممکن است به راحتی اصلاح شود تا تحمل سرمایه‌گذار معین در برابر ریسک سرمایه‌گذاری را منعکس کند. سرمایه‌گذارانی که سطوح تحمل ریسک پایین‌تری دارند، می‌توانند سهم کمتری از سهام را به معادله تعدیل کنند.

به عنوان مثال، سرمایه‌گذاری که در انتهای پایین‌تر طیف ریسک قرار دارد، ممکن است مدل تقسیم 40/60 یا حتی 30/70 را اتخاذ کند. تنها شرط این است که سرمایه گذار بخش قابل توجهی از وجوه پرتفوی را برای سرمایه گذاری های مطمئن تر، مانند اوراق قرضه کوتاه مدت که دارای رتبه A- یا بهتر است، اختصاص دهد.
محاسبه بازده سالانه استراتژی 90/10

برای محاسبه بازده چنین پرتفویی، سرمایه گذار باید تخصیص را در بازده ضرب کند و سپس آن نتایج را اضافه کند. با استفاده از مثال بالا، اگر S&P 500 در پایان یک سال 10% بازدهی داشته باشد، محاسبه (0.90 x 10% + 0.10 x 4%) است که منجر به بازدهی 9.4% می شود.

با این حال، اگر S&P 500 10% کاهش یابد، بازده کلی پرتفوی پس از یک سال با استفاده از محاسبه (0.90 x -10 + 0.10 x 4%) - 8.6٪ خواهد بود.

مزیت صندوق‌های شاخص این است که آنها نسبت به سایر صندوق‌ها کارمزد مدیریت کمتری دارند، زیرا به صورت غیرفعال مدیریت می‌شوند.
مثالی واقعی از استراتژی 90/10

بافت نه تنها از طرح 90/10 به صورت تئوری دفاع می کند، بلکه به طور فعال این اصل را همانطور که در نامه سال 2013 برکشایر هاتاوی به سهامداران گزارش شده است، به اجرا در می آورد. مهمتر از همه، بافت از این اصل به عنوان یک دستورالعمل برنامه ریزی امانت و دارایی برای همسرش استفاده می کند، همانطور که در وصیت نامه او آمده است:

    پول من، باید اضافه کنم، جایی است که دهان من است: آنچه من در اینجا توصیه می کنم اساساً با دستورالعمل های خاصی که در وصیت نامه خود آورده ام یکسان است. یکی از وصیت‌نامه‌ها مقرر می‌دارد که پول نقد به نفع همسرم به متولی تحویل شود. (من باید از پول نقد برای وصیت های فردی استفاده کنم، زیرا تمام سهام برکشایر من در طی ده سال پس از بسته شدن دارایی من به طور کامل در بین سازمان های بشردوستانه خاصی توزیع می شود.) توصیه من به متولی نمی تواند ساده تر باشد: 10٪ را بگذارید. از وجه نقد در اوراق قرضه دولتی کوتاه مدت و 90 درصد در صندوق بسیار کم هزینه شاخص S&P 500. (من پیشنهاد Vanguard's را پیشنهاد می کنم.) من معتقدم که نتایج بلندمدت تراست از این سیاست نسبت به نتایج بدست آمده توسط اکثر سرمایه گذاران - اعم از صندوق های بازنشستگی، موسسات یا افراد - که مدیران با دستمزد بالا را استخدام می کنند، برتر خواهد بود.
برای شرکت در دوره کاربردی اقتصاد کلان این صفحه را مطالعه کنید!

ملاحظات خاص

استراتژی سرمایه گذاری 90/10 بافت تغییراتی دارد که سن سرمایه گذار و تحمل ریسک را در نظر می گیرد. زمانی که یک سرمایه گذار به دوران بازنشستگی نزدیک می شود، اغلب ایده خوبی است که یک پرتفوی را مجدداً متعادل کنید تا رویکرد محافظه کارانه تری نسبت به سرمایه گذاری منعکس شود. نیاز سرمایه گذار به محافظت از تخم لانه خود به طوری که آنها بودجه ای برای زندگی در دوران بازنشستگی داشته باشند بیش از نیاز به رشد مداوم اهمیت دارد. به همین دلیل، درصدها در استراتژی سرمایه گذاری ممکن است به طور قابل توجهی تغییر کند.

یک رویکرد این است که سرمایه گذار تخصیص ها را تغییر دهد به طوری که 90 درصد وجوه در اوراق قرضه دولتی کم ریسک و 10 درصد در صندوق های شاخص سرمایه گذاری شود. علاوه بر این، سرمایه گذارانی که نزولی هستند ممکن است این مبالغ تخصیص را به عنوان بخشی از استراتژی حفاظت از تصادف انتخاب کنند.

سایر رویکردها درصدها را برای هر نوع سرمایه گذاری بسته به میزان تحمل ریسک سرمایه گذار همراه با عوامل دیگر تغییر می دهند، مانند تمایل آنها به واگذاری دارایی به ورثه خود یا در دسترس بودن سایر دارایی هایی که می توانند در دوران بازنشستگی از آنها استفاده کنند.
برای آشنایی بیشتر با استراتژی 90/10 روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.investopedia.com/terms/1/90-10-strategy.asp

قانون 25 درصد

۵ بازديد
قانون ۲۵ درصد چیست؟

دو کاربرد رایج از عبارت "قانون 25%" وجود دارد:

    قانون 25 درصد این مفهوم است که بدهی بلندمدت دولت محلی نباید از 25 درصد بودجه سالانه آن تجاوز کند. هر گونه بدهی بیش از این آستانه، بیش از حد تلقی می شود و خطر بالقوه ای را به همراه دارد، زیرا ممکن است شهرداری در سرویس دهی به بدهی دچار مشکل شود.
    قانون 25 درصد همچنین به تکنیکی برای تعیین حق امتیاز اشاره دارد که تصریح می کند طرفی که محصول یا خدماتی را بر اساس مالکیت معنوی طرف دیگر می فروشد باید 25 درصد از سود ناخالص حاصل از فروش را قبل از کسر مالیات به آن طرف بپردازد. قانون 25 درصد معمولاً در مورد علائم تجاری، حق چاپ، حق ثبت اختراع و سایر اشکال مالکیت معنوی نیز اعمال می شود.
بیشتر بدانید:
قانون 80-20 (معروف به اصل پارتو): چیست، چگونه کار می کند

نکته های کلیدی

    قانون 25 درصد یک اکتشافی است که می تواند به قانون مالیه عمومی یا حقوق مالکیت معنوی اشاره کند.
    در امور مالی عمومی، قانون ۲۵ درصد مقرر می‌دارد که کل بدهی یک واحد دولتی نباید از یک چهارم بودجه سالانه آن تجاوز کند.
    در مالکیت فکری، قانون 25 درصد حق امتیاز معقولی را پیشنهاد می کند که یک مجوز باید به دارنده مالکیت معنوی سود پرداخت کند.

آشنایی با قانون 25 درصد

در هر دو استفاده از این اصطلاح، قانون 25 درصد بیشتر یک موضوع معمولی یا اکتشافی (یعنی یک قاعده سرانگشتی) است تا یک آستانه مطلق یا بهینه، یا یک الزام قانونی دقیق.

در محیط مالی عمومی، قانون 25 درصد یک دستورالعمل تقریبی برای برنامه ریزی مالی بر اساس اعتماد دارندگان اوراق قرضه و آژانس های رتبه بندی اعتباری است. در عرصه مالکیت فکری، قانون ۲۵ درصد از نرخ‌های متعارفی که بین دارندگان مالکیت فکری و صاحبان مجوز مذاکره می‌شود، تکامل یافته است.
قانون 25 درصد برای بدهی شهرداری

دولت‌های محلی یا ایالتی که به دنبال تأمین مالی پروژه‌ها از طریق صدور اوراق قرضه شهرداری هستند، باید در مورد درآمدهایی که انتظار دارند به دست آورند، مفروضاتی داشته باشند، اغلب از طریق مالیات یا پروژه‌هایی مانند جاده‌های عوارض، که به نوبه خود به آنها امکان می‌دهد از پرداخت اوراق قرضه حمایت کنند. اگر درآمد کمتر از حد انتظار باشد، آن شهرداری‌ها ممکن است نتوانند پرداخت اوراق قرضه را انجام دهند، که می‌تواند باعث عدم تعهد آنها به تعهدات و آسیب به رتبه اعتباری آنها شود.

دارندگان اوراق قرضه شهرداری می‌خواهند مطمئن شوند که مرجع صادرکننده ظرفیت پرداخت را دارد، که می‌تواند با دریافت بیش از حد بدهی به خطر بیفتد. بنابراین دارندگان اوراق قرضه در مورد خرید اوراق قرضه از دولت های محلی یا ایالتی که قانون ۲۵ درصد را نقض می کنند، محتاط هستند.

اوراق قرضه فعالیت خصوصی معاف از مالیات - اوراق قرضه صادر شده توسط شهرداری ها به نمایندگی از موسسات خصوصی یا غیرانتفاعی - نیز دارای قانون 25 درصدی برای درآمد حاصل از اوراق هستند. این قانون بیان می کند که بیش از 25٪ از درآمد اوراق قرضه نمی تواند برای تملک زمین استفاده شود.
قانون 25 درصد برای مالکیت معنوی

صاحبان پتنت یا علامت تجاری از قانون 25 درصد به عنوان معیاری برای تعیین مقدار معقولی از پرداخت حق امتیاز استفاده می کنند. این قانون فرض می‌کند که دارنده مجوز باید حداکثر 75 درصد از سود یک محصول ثبت شده را حفظ کند، با توجه به اینکه او بخش اعظم خطرات توسعه محصول و ارائه مالکیت معنوی به بازار را بر عهده گرفته است. مالک پتنت مابقی را به عنوان حق امتیاز مجوز می گیرد.

تعیین ارزش مالکیت معنوی یک موضوع پیچیده است. اگرچه حق امتیاز معمولاً در برابر درآمدها ارزیابی می شود، قانون 25 درصد در مورد سود اعمال می شود. علاوه بر این، قانون 25٪ دقیقاً تعریف نمی کند که "سود ناخالص" شامل چه چیزی می شود، که باعث ایجاد ابهام در محاسبه ارزش گذاری می شود. از آنجا که این یک قانون ساده است، هزینه های مرتبط با بازاریابی محصول را در نظر نمی گیرد. به عنوان مثال، دارنده حق چاپ 25 درصد حق امتیاز دریافت می کند، اگرچه طرفی که فروش را انجام می دهد معمولاً هزینه جذب تقاضا در بازار را از طریق تبلیغات متحمل می شود.

در پرونده دادگاه 2011 Uniloc USA, Inc. v. Microsoft Corp، دادگاه استیناف برای مدار فدرال حکم داد که قانون 25 درصد ممکن است به عنوان نقطه شروع برای تجزیه و تحلیل خسارت ثبت اختراع محدود به دادگاه استفاده نشود. دادگاه استیناف به این نتیجه رسید که این قاعده به سطح قابل قبولی از شواهد افزایش نمی یابد و نمی توان در یک دعوای ثبت اختراع در دادگاه فدرال به آن استناد کرد. در حالی که قانون 25 درصد ممکن است هنوز توسط سایر طرف ها در برآورد حق امتیاز پتنت پیشنهادی استفاده شود، نباید آن را یک دستور قانونی در نظر گرفت.
برای آشنایی بیشتر با قانون 25 درصد روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.investopedia.com/terms/1/25-percent-rule.asp

قانون 80-20 (معروف به اصل پارتو): چیست، چگونه کار می کند

۵ بازديد
قانون 80-20 چیست؟

قانون 80-20 که به عنوان اصل پارتو نیز شناخته می شود، یک ضرب المثل آشنا است که ادعا می کند 80٪ از پیامدها (یا خروجی ها) ناشی از 20٪ از همه علل (یا ورودی ها) برای هر رویداد خاص است.

در تجارت، هدف قانون 80-20 شناسایی ورودی هایی است که بالقوه بیشترین بهره وری را دارند و آنها را در اولویت قرار می دهد. به عنوان مثال، هنگامی که مدیران عواملی را که برای موفقیت شرکتشان حیاتی است شناسایی می کنند، باید بیشترین تمرکز را بر این عوامل بگذارند.

اگرچه قانون 80-20 اغلب در تجارت و اقتصاد استفاده می شود، شما می توانید این مفهوم را در هر زمینه ای اعمال کنید. توزیع ثروت، امور مالی شخصی، عادات خرج کردن و حتی خیانت در روابط شخصی همگی می توانند موضوع قانون 80-20 باشند.
نکته های کلیدی

    قانون 80-20 معتقد است که 80 درصد پیامدها ناشی از 20 درصد علل هستند.
    قانون 80-20 20 درصد عواملی را که بهترین نتایج را ایجاد می کنند اولویت بندی می کند.
    یک اصل از قانون 80-20 این است که بهترین دارایی های یک واحد تجاری را شناسایی کرده و از آنها به طور موثر برای ایجاد حداکثر ارزش استفاده کنید.
    این قانون یک حکم است، نه یک قانون سخت و سریع ریاضی.
    گاهی اوقات افراد به اشتباه به این نتیجه می رسند که اگر 20 درصد از عوامل باید در اولویت باشند، 80 درصد دیگر را می توان نادیده گرفت.
بیشتر بدانید:
قانون 3-6-3
قانون 80-20 چگونه کار می کند؟

ممکن است قاعده 20-80 را به عنوان علت و معلول ساده تصور کنید: 80 درصد پیامدها (خروجی ها) از 20 درصد علل (ورودی ها) ناشی می شوند. این قانون اغلب برای اشاره به این نکته استفاده می شود که 80٪ از درآمد یک شرکت توسط 20٪ از مشتریان آن ایجاد می شود.

از این طریق، ممکن است برای یک شرکت سودمند باشد که بر روی 20٪ مشتریانی که مسئول 80٪ درآمد هستند تمرکز کند و به طور خاص برای آنها بازاریابی کند. با انجام این کار، شرکت ممکن است آن مشتریان را حفظ کند و مشتریان جدیدی با ویژگی های مشابه به دست آورد. با این حال، معنای اساسی تری برای قانون 80-20 وجود دارد.
اصل اصلی

در هسته خود، قانون 80-20 در مورد شناسایی بهترین دارایی های یک واحد تجاری و استفاده کارآمد از آنها برای ایجاد حداکثر ارزش است. به عنوان مثال، یک دانش آموز باید سعی کند تشخیص دهد که کدام بخش از کتاب درسی بیشترین سود را برای امتحان آینده ایجاد می کند و ابتدا روی آن ها تمرکز کند. اما این بدان معنا نیست که دانش آموز باید بخش های دیگر کتاب درسی را نادیده بگیرد.
تفسیرهای نادرست

مردم ممکن است متوجه نشوند که قانون 80-20 یک حکم است، نه یک قانون سخت و سریع ریاضی. علاوه بر این، لازم نیست که درصدها برابر 100٪ باشد. ورودی ها و خروجی ها به سادگی واحدهای مختلف را نشان می دهند. درصد این واحدها نباید تا 100 درصد جمع شوند. این مفهوم پشت قانون است که مهم است.

راه دیگری وجود دارد که در آن قانون 80-20 به اشتباه تفسیر می شود. یعنی اگر 20 درصد ورودی ها مهم ترین هستند، 80 درصد دیگر نباید مهم باشند. این یک اشتباه منطقی است. 80 درصد می تواند مهم باشد، حتی اگر تصمیم به اولویت بندی 20 درصد گرفته شود.

مدیران کسب و کار از همه صنایع از قانون 80-20 برای کمک به محدود کردن تمرکز خود و شناسایی مسائلی که بیشترین مشکلات را در بخش ها و سازمان هایشان ایجاد می کنند استفاده می کنند.
پس زمینه قانون 80-20

قانون 80-20 نیز به عنوان اصل پارتو شناخته می شود و در تحلیل پارتو به کار می رود. اولین بار در اقتصاد کلان برای توصیف توزیع ثروت در ایتالیا در اوایل قرن بیستم استفاده شد. در سال 1906 توسط اقتصاددان ایتالیایی ویلفردو پارتو، که بیشتر به خاطر مفاهیم کارایی پارتو شناخته شده است، معرفی شد.

پارتو متوجه شد که 20٪ از غلاف های نخود در باغ او مسئول 80٪ نخودها هستند. پارتو این اصل را به اقتصاد کلان گسترش داد و نشان داد که 80 درصد از ثروت در ایتالیا متعلق به 20 درصد از جمعیت است.

در دهه 1940، دکتر جوزف جوران، یک چهره برجسته در زمینه مدیریت عملیات، قانون 80-20 را برای کنترل کیفیت برای تولیدات تجاری به کار برد.

وی نشان داد که 80 درصد عیوب محصول ناشی از 20 درصد مشکلات در روش های تولید است. با تمرکز و کاهش 20 درصدی مشکلات تولید، یک کسب و کار می تواند کیفیت کلی محصولات خود را افزایش دهد. جوران از این پدیده به عنوان «عده حیاتی و کثیر ناچیز» یاد کرد
مزایای قانون 80-20

اگرچه تجزیه و تحلیل علمی کمی وجود دارد که اعتبار قاعده 80-20 را اثبات یا رد کند، شواهد حکایتی زیادی وجود دارد که این قاعده را اساساً معتبر است، اگر از نظر عددی دقیق نباشد.

نتایج عملکرد فروشندگان در طیف وسیعی از کسب و کارها با گنجاندن قانون 20-80 موفقیت را نشان داده است. علاوه بر این، مشاوران خارجی که از شش سیگما و سایر استراتژی‌های مدیریتی استفاده می‌کنند، اصل 80-20 را با نتایج خوب در عملکرد خود گنجانده‌اند.
مثالی از قانون 80-20

کارلا، یک دانشجوی فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد، مشغول کار بر روی یک تکلیف برای کلاس ارتباطات دیجیتال خود بود. این پروژه برای ایجاد یک وبلاگ و نظارت بر موفقیت آن در طول یک ترم بود.

کارلا سایت را طراحی، ایجاد و راه اندازی کرد. در اواسط ترم، استاد یک ارزیابی از وبلاگ ها انجام داد. وبلاگ کارلا، اگرچه تا حدی دیده شده بود، اما کمترین ترافیک را در مقایسه با وبلاگ های همکلاسی هایش ایجاد کرد.
مشکل را تعریف کنید

کارلا بر اساس مقاله ای در مورد قانون 80-20 اتفاق افتاد. گفته شد که می توانید از این مفهوم در هر زمینه ای استفاده کنید. بنابراین، کارلا شروع کرد به فکر کردن در مورد اینکه چگونه می تواند قانون 80-20 را در پروژه وبلاگ خود اعمال کند. او فکر کرد، "من مقدار زیادی از زمان، توانایی فنی و تخصص نویسندگی خود را برای ساختن این وبلاگ استفاده کردم.

او اکنون فهمیده است که حتی اگر محتوایی دیدنی باشد، اگر کسی آن را نخواند، تقریباً هیچ ارزشی ندارد. کارلا استنباط کرد که شاید بازاریابی او از وبلاگ مشکلی بزرگتر از خود وبلاگ باشد.
قانون 80-20 را اعمال کنید

برای اعمال قانون 80-20، کارلا تصمیم گرفت که 80% خود را به همه مواردی که برای ایجاد وبلاگ از جمله محتوای آن انجام می شد اختصاص دهد. 20 درصد او توسط منتخبی از بازدیدکنندگان وبلاگ ارائه می شود.

کارلا با استفاده از تجزیه و تحلیل وب، تمرکز نزدیکی بر ترافیک وبلاگ داشت. از خود پرسید:

    کدام منابع 20 درصد از ترافیک وبلاگ من را تشکیل می دهند؟
    20 درصد از مخاطبان من که می خواهم به آنها برسم چه کسانی هستند؟
    این مخاطب به عنوان یک گروه چه ویژگی هایی دارد؟
    آیا می توانم پول و تلاش بیشتری برای جلب رضایت 20 درصد خوانندگان برتر خود سرمایه گذاری کنم؟
    از نظر محتوا، کدام پست های وبلاگ 20 درصد از موضوعات با بهترین عملکرد من را تشکیل می دهند؟
    آیا می‌توانم در آن موضوعات پیشرفت کنم و حتی بیشتر از آنچه اکنون دریافت می‌کنم از محتوایم جذابیت بیشتری کسب کنم؟

کارلا پاسخ این سوالات را تجزیه و تحلیل کرد و وبلاگ خود را بر این اساس ویرایش کرد:

    او طراحی و شخصیت وبلاگ را طوری تنظیم کرد که با 20 درصد مخاطبان اصلی خود (استراتژی رایج در بازاریابی خرد) هماهنگ باشد.
    او برخی از مطالب را بازنویسی کرد تا نیازهای خواننده هدف خود را به طور کامل‌تر برآورده کند.

به طور قابل توجهی، اگرچه تجزیه و تحلیل او تأیید کرد که بزرگترین مشکل وبلاگ بازاریابی آن است، کارلا محتوای آن را نادیده نگرفت. او اشتباه رایج ذکر شده در مقاله را به یاد آورد - اگر 20٪ ورودی ها مهم ترین هستند، 80٪ دیگر باید بی اهمیت باشند - و نمی خواست این اشتباه را انجام دهد. او می دانست که لازم است به جنبه هایی از محتوا نیز توجه شود.
برای آشنایی بیشتر با قانون 80-20 روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.investopedia.com/terms/1/80-20-rule.asp
نتایج

کارلا با اعمال قانون 80-20 در پروژه وبلاگ خود، مخاطبان خود را بهتر درک کرد و بنابراین 20 درصد از خوانندگان برتر خود را هدفمندتر هدف قرار داد. او ساختار و محتوای وبلاگ را بر اساس آموخته‌هایش بازسازی کرد و ترافیک سایتش بیش از 220 درصد افزایش یافت.
قانون 80-20 چیست؟

قانون 80-20 یک اصل است که بیان می کند 80٪ از همه پیامدها از 20٪ علل ناشی می شوند. برای تعیین عواملی (معمولاً در یک موقعیت تجاری) که بیشترین مسئولیت را در موفقیت دارند و سپس روی آنها برای بهبود نتایج تمرکز می‌کند. این قانون را می توان در شرایطی فراتر از حوزه تجارت نیز اعمال کرد.
قانون 80-20 به چه معناست؟

در قلب خود، قانون 80-20 به سادگی بر اهمیت استفاده از انرژی خود بر روی جنبه هایی از تجارت شما - یا زندگی، فعالیت های ورزشی، اجرای موسیقی، وبلاگ و غیره- تاکید می کند که بهترین نتایج را برای شما به ارمغان می آورد. با این حال، این بدان معنا نیست که مردم باید حوزه هایی را که کمتر موفق هستند نادیده بگیرند. این در مورد اولویت بندی تمرکز و وظایف، و سپس حل مشکلاتی است که خود را به دلیل تمرکز نشان می دهند.
چگونه از قانون 80-20 برای سرمایه گذاری استفاده کنم؟

هنگام ساخت یک سبد، می توانید در 20٪ از سهام S&P 500 سرمایه گذاری کنید که 80٪ از بازده بازار را تشکیل می دهند. یا ممکن است یک تخصیص 80-20 ایجاد کنید: 80٪ از سرمایه گذاری ها می تواند صندوق هایی با شاخص ریسک پایین تر باشد در حالی که 20٪ ممکن است می تواند صندوق های رشد باشد. البته، عملکرد گذشته لزوماً با نتایج آتی مرتبط نیست. بنابراین، حتماً عملکرد پورتفولیوی خود را زیر نظر داشته باشید تا ببینید نتایج چقدر با هدف و اهداف شما مطابقت دارند.
برای یادگیری استراتژی فارکس موفق اینجا کلیک کنید!

قانون 3-6-3

۵ بازديد
قانون 3-6-3 چیست؟

قاعده 3-6-3 اصطلاحی عامیانه است که به یک رویه غیررسمی در صنعت بانکداری در دهه های 1950، 1960 و 1970 اشاره دارد که نتیجه شرایط غیررقابتی و ساده در صنعت بود.

قانون 3-6-3 توضیح می دهد که چگونه بانکداران ظاهراً 3٪ سود به حساب سپرده گذاران خود می دهند، به سپرده گذاران پول با سود 6٪ قرض می دهند و سپس تا ساعت 3 بعد از ظهر گلف بازی می کنند. در دهه‌های 1950، 1960 و 1970، بخش بزرگی از تجارت یک بانک با نرخ بهره بالاتر از آنچه به سپرده‌گذارانش می‌پرداخت وام می‌داد (در نتیجه مقررات سخت‌تر در این دوره زمانی).
بیشتر بدانید:
چگونه یک روال معاملاتی ایجاد کنید که به شما امکان می دهد به پتانسیل کامل خود به عنوان یک معامله گر دست پیدا کنید
نکته های کلیدی

    قانون 3-6-3 اصطلاحی عامیانه است که به یک رویه غیر رسمی در صنعت بانکداری به ویژه در دهه های 1950، 1960 و 1970 اشاره دارد که نتیجه شرایط غیررقابتی و ساده در صنعت بود.
    قانون 3-6-3 توضیح می دهد که چگونه بانکداران ظاهراً 3٪ سود به حساب سپرده گذاران خود می دهند، به سپرده گذاران پول با سود 6٪ قرض می دهند و سپس تا ساعت 3 بعد از ظهر گلف بازی می کنند.
    پس از رکود بزرگ، دولت مقررات بانکی سخت تری را اجرا کرد که رقابت بانک ها با یکدیگر را دشوارتر کرد و دامنه خدماتی را که می توانستند به مشتریان ارائه کنند محدود می کرد. به طور کلی، صنعت بانکداری راکد شد.

درک قانون 3-6-3

پس از رکود بزرگ، دولت مقررات بانکی سخت گیرانه تری را اجرا کرد. این تا حدی به دلیل مشکلاتی بود - یعنی فساد و فقدان مقررات - که صنعت بانکداری با آن مواجه شد و منجر به رکود اقتصادی شد که رکود بزرگ را تسریع کرد. یکی از نتایج این مقررات این است که نرخ‌هایی را که بانک‌ها می‌توانستند وام بدهند و پول وام بگیرند، کنترل می‌کرد. این امر رقابت بانک ها با یکدیگر را دشوار می کرد و دامنه خدماتی را که می توانستند به مشتریان ارائه کنند محدود می کرد. در کل صنعت بانکداری راکدتر شد.

با کاهش مقررات بانکی و پذیرش گسترده فناوری اطلاعات در دهه‌های پس از دهه 1970، بانک‌ها اکنون به شیوه‌ای بسیار رقابتی‌تر و پیچیده‌تر عمل می‌کنند. به عنوان مثال، بانک ها ممکن است اکنون طیف وسیع تری از خدمات، از جمله خدمات بانکداری خرده فروشی و تجاری، مدیریت سرمایه گذاری و مدیریت ثروت را ارائه دهند.

برای بانک هایی که خدمات بانکداری خرده فروشی ارائه می کنند، مشتریان فردی اغلب از شعب محلی بانک های تجاری بسیار بزرگتر استفاده می کنند. بانک‌های خرده‌فروشی عموماً حساب‌های پس‌انداز و جاری، وام مسکن، وام‌های شخصی، کارت‌های بدهی/اعتباری و گواهی سپرده (CD) را به مشتریان خود ارائه می‌کنند. در بانکداری خرده فروشی، تمرکز بر مصرف کننده منفرد است (در مقابل هر مشتری بزرگتر، مانند وقف).

بانک هایی که مدیریت سرمایه گذاری را برای مشتریان خود فراهم می کنند، معمولاً سرمایه گذاری های جمعی (مانند صندوق های بازنشستگی) و همچنین نظارت بر دارایی های مشتریان فردی را مدیریت می کنند. بانک‌هایی که با دارایی‌های جمعی کار می‌کنند نیز ممکن است طیف گسترده‌ای از محصولات سنتی و جایگزین را ارائه دهند که ممکن است در دسترس سرمایه‌گذاران خرد متوسط ​​نباشد، مانند فرصت‌های عرضه اولیه سهام و صندوق‌های تامینی.

برای بانک‌هایی که خدمات مدیریت ثروت ارائه می‌دهند، ممکن است به افراد دارای ارزش خالص بالا و دارای ارزش خالص فوق‌العاده پاسخ دهند. مشاوران مالی در این بانک‌ها معمولاً با مشتریان کار می‌کنند تا راه‌حل‌های مالی متناسب با نیازهای آنها را ایجاد کنند. مشاوران مالی همچنین ممکن است خدمات تخصصی مانند مدیریت سرمایه گذاری، تهیه مالیات بر درآمد و برنامه ریزی املاک را ارائه دهند. هدف اکثر مشاوران مالی دستیابی به عنوان تحلیلگر مالی خبره (CFA) است که شایستگی و یکپارچگی آنها را در زمینه مدیریت سرمایه گذاری می سنجد.
برای مراجعه به منبع قانون 3-6-3 روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.investopedia.com/terms/1/3_6_3_rule.asp